لوییز هی یک معلم ماورالطبیعه و قانون جذب است که از سال ۱۹۷۶ تاکنون، به بحث در مورد ارتباط میان ذهن و بدن و البته تحول فردی پرداخته است. او زمانی این موضوع را مطرح کرد که اصلاً رایج نبود. او با تلاشهای سی ساله خود بر افراد زیادی تاثیر گذاشته و بیش از ۵۰ میلیون نسخه از کتابهایش را در سراسر دنیا به فروش رسانده است. از میان کتابهایش میتوان به « کتاب شفای زندگی » اشاره کرد که در سال ۱۹۸۸ مورد بازنگری و اصلاح قرار گرفت. از دیگر آثار برجسته لوییز هی میتوان «میتوانی زندگیات را بهبود ببخشی» را نام برد که سال ۱۹۸۴ منتشر شد و به بیش از ۲۵ زبان زنده دنیا در ۳۳ کشور ترجمه گشت. به خاطر اعتقادش مبنی بر اینکه انسان میتواند خود را شفا بخشد و سخنرانیهای تاثیرگذارش در رابطه با رشد شخصی، افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس در تلویزیون استرالیا از او به عنوان «باحالترین راهب زنده» یاد کردند. اپرا وینفری به همراه بسیاری از دیگر برنامههای تلویزیونی و رادیویی در سراسر جهان، او را به عنوان مهمان دعوت کردهاند. لوییز هی موسس خانۀ هی است. لوئیز هی آنجا را تاسیس نمود تا آموزههایش استمرار یابند.
لوییز هی کودکی آسانی در لسآنجلس نداشت. شرایط بغرنج مالی از یک سو و خشونت فیزیکی پدرخواندهاش علیه او و مادرش از سوی دیگر، شرایط بسیار سختی را از لحاظ جنسی و رشد روحی و پیکره ی حرمت نفس وی پدید آورده بود. او همچنین نقل میکند که در ۵ سالگی توسط همسایه مورد تجاوز قرار گرفت که همین امر تا سالها وحشتناک ترین طرحواره های ناسازگار اولیه را برای وی پدید آورده بود. او در سن ۱۵ سالگی از دبیرستان بیرون آمد و صاحب یک دختر شد که بعدها او را به فرزندخواندگی سپرد و خودش به شیکاگو نقل مکان کرد. شهر با او مهربان نبود و به سختی میتوانست خرج زندگیاش را در بیاورد. ایستگاه بعدی او نیویورک بود که سال ۱۹۵۰ با نامی جدید به یک مدل تبدیل شد. این کار بر موفقیت او افزود و وی برای بیل بلس، پاولین تریگیر و اولگ کاسینی کار کرد. اندرو هی یک تاجر انگلیسی بود که سال ۱۹۵۴ با او ازدواج کرد اما پس از چهارده سال زندگی زناشویی، به خاطر زن دیگری او را رها کرد. لوییس به لحاظ احساسی در هم شکست و کاملاً تنها ماند. این ناامنیها و بدرفتاریها که در زندگی وی به کرات رخ داد، منشا اعتقاداتی بود که بعدها به خاطرش عشق و احترام زیادی از سراسر دنیا به خود جلب کرد و او را راز موفقیت خود خواند.
آثار اشخاصی همچون ارنست هولمز و اسکول شین منبع الهام لوییز هی شد و بدین وسیله دریافت که میتواند با قدرت فکر، زندگیاش را تغییر دهد. کلیسای علوم مذهبی در خیابان ۴۸ام اولین فرصت را برای او فراهم آورد تا نظریههای جدید را مطالعه کند. او دریافت که با حفظ ذهنیت مثبت میتواند خودش را شفا ببخشد. بنابراین در اوایل دهۀ ۷۰ به یک دستاندرکار علوم مذهبی تبدیل شد. او به خاطر صحبت در مورد حقیقتی که خودش کشف کرده بود و کمک به دیگران، محبوبیت یافت. ماهاریشی ماهاش که در دانشگاه بینالمللی ماهاریشی در آیوا یوگا تدریس میکرد، به او مدیتیشن متعالی را آموخت. لوییز هی تحقیقات جامعی انجام داد که اعتقاد او را مبنی بر شفای هرگونه بیماری با تفکر مثبت و دوست داشتن خود تایید کرد. او همین ایدئولوژی را در کارگاههای خود تدریس میکرد. او رسالهای در همین باب نوشت که در نهایت به یک کتاب کامل با عنوان «شما میتوانید زندگی خود را شفا ببخشید» تبدیل شد. این کتاب در سال ۱۹۸۴ منتشر شد و افراد بسیاری ایدههای او را در زندگی خود به کار بستند و شگفتزده شدند.
اگر فکر میکنید که لوییز هی زندگی سختی داشته است، لازم است بدانید که در اواخر دهه هفتاد به سرطان رحم نیز مبتلا شد. سرطان یکی از دشوارترین چالشهایی است که در زندگی شخص میتواند پدید آید و این حقیقت که وی توانست آن را شکست دهد، باور او در مورد شفابخشی خویش را تایید میکند و یک نمونۀ زنده از آموزههایش به حساب مییاید. او چنین نقل میکند که با تعذیه مناسب و بازتابشناسی گسترده؛ همراه با تنقیه توانست خود را درمان کند، بدون اینکه نیازی به درمانهای پزشکی داشته باشد. او معتقد بود آشفتگی او در زندگیهای گذشته موجب بیماریاش شده و بنابراین باید خود را پاکسازی کند. البته هیچ دکتری این داستان را تایید نمیکند و تنها مدرک دال بر وقوع این اتفاق داستان خود لوییس هی میباشد.
همانند بسیاری از دیگر آثارش، لوئیز هی رسالهای در رابطه با بیماریهای جسمی و حالت متافیزیکی ذهن نوشت. در سال ۱۹۷۶، این رساله به اولین کتابش با عنوان «بدن خود را شفا بده» تبدیل شد و الهام بخشهای میلیونها نفر شد. این باور در میان مخاطبین کتاب رایج شد که آشفتگی ذهنی میتواند منجر به بیماری جسمانی گردد. بنابراین با ذهنی سالم میتوان زندگی سالمتری داشت. گروهی به نام «هی رایدز» شکل گرفت که شامل افراد مبتلا به ایدز بود که او سعی داشت به آنها کمک کند از طریق تفکر در خویشتن بتوانند آنچه را که اشتباه بود درمان کنند. اگرچه در ابتدا تعداد این افراد بسیار کم بود اما به تدریج صدها نفر سمت وی جذب شدند و میخواستند در هالیوود غربی در یک تالار بزرگ با او ملاقات کنند. نیویرک تایمز یکی دیگر از کتابهای او را با عنوان «شما میتوانید زندگی خود را شفا بخشید» در لیست پر فروشترینها قرار داد. این کتاب تا سیزده هفته در صدر جدول باقی ماند و بیش از ۵۰ میلیون نسخه از آن در سراسر دنیا به فروش رفت. بدین ترتیب در زمرۀ ۵۰ کتاب برتر خودیاری قرار گرفت. در سال ۱۹۸۸، لوییز هی به خاطر شهرتی که از گروه مقابله با ایدزش به دست آورده بود، به برنامه اوپرا وینفری دعوت شد. بعد از آن برنامه، «شما میتوانید خود را شفا دهید» یک بار دیگر در لیست پر فروشترین کتابهای نیویرک تایمز قرار گرفت. یک رخداد حیرتآور که تا آن زمان هرگز رخ نداده بود.
کتاب شفای جسم و جان لوییز هی از دیگر کتب معروف آن است که در آن نویسنده کوشیده است که مطالب کتاب را با شرح زندگی و تجارب خویش برای مخاطب قابل فهم تر کند. عمده تکیه این کتاب بر روی مبحث “مثبت اندیشی” است و در انتها نیز، توصیههایی برای تغییر رفتار و ضمیر ناخودآگاه به مخاطب میشود. وی معتقد است رفتارها و اندیشههای گذشته تاثیری مستقیم بر روح و روان افراد دارند و اگر کسی بخواهد به راحتی میتواند این اندیشه ها و افکار را تغییر دهد. کتاب مستقیما و به روشنی عنوان میکند که “هر کدام از ما صد در صد مسئول تجربههای خود هستیم و این شیوه تفکر حال حاضر ما است که آیندمان را میسازد و تقدیر همیشه و همه جا در دست ما است حتی همین حالا در همین لحظه.